عاشورائیان

پایگاه بسیج امام حسین(علیه السلام)اراک

عاشورائیان

پایگاه بسیج امام حسین(علیه السلام)اراک

عاشورائیان

بسم الله الرحمن الرحیم
این وبلاگ کاری از بچه های مسجدیِ مسجدامام رضا(ع) اراک است که میخواهد در این دنیای مجازی سربازی باشد برای منجی عالم بشریت ،قائم آل محمد(عج)...
به امید گوشه چشمی....

آخرین نظرات

۵ مطلب با موضوع «شهدا» ثبت شده است

بابا رجب رفت...

جمعه, ۱۵ مرداد ۱۳۹۵، ۱۰:۵۳ ب.ظ



پیکر مطهر شهید رجب محمدزاده ظهر پانزدهم مرداد با حضور با شکوه زائران و مجاوران حضرت رضا(ع)به خاک سپرده شد. آیت‌الله علم‌الهدی، امام جمعه مشهد بر پیکر این جانباز شهید اقامه نماز کردند. پیکر مطهر حاج رجب در حرم مطهر رضوی دفن شد.جانباز شهید رجب محمدزاده ظهر دیروز پس از تحمل یک دوره بیماری عفونت ریه در بیمارستان رضوی مشهد جان به جان آفرین تسلیم کرد.
  • من یک بسیجی ام

با نوای عاشقان

سه شنبه, ۱۸ اسفند ۱۳۹۴، ۰۲:۱۹ ب.ظ

با نوای عاشقان عزم شهادت می کنیم
در صف نابودیِ دشمن،رقابت می کنیم
هر دقیقه مثل عاشورا و هر جا کربلاست
آسمان را رنگِ خون،رنگِ شهامت می کنیم
تا قیامت،درس عاشورا درون سینه هاست
جان خود، قربانیِ راهِ ولایت می کنیم
در میان سینه ی ما حَک شده سَیِد علی
هرچه گوید عشق ما رهبر،اطاعت می کنیم
از اَزل مِیلِ بریدن دارد این سَر های ما
چون زمینِ کربلا، هر دم قیامت می کنیم
هردمی تیری به قلبِ نحسِ دشمن میزنیم
کُلُنا عَباسُکَ زِینَب تلاوت می کنیم


شهید حمیدرضا انصاری از شهدای مدافع حرم شهرستان اراک...

  • من یک بسیجی ام

مدیونیم...

دوشنبه, ۱۱ آبان ۱۳۹۴، ۱۰:۳۸ ب.ظ

 تا ابد به آنهایی که وقت تشنگی شدید  و بی آبی،

قمقمه ها راخاک می کردند تا کمتر یاد آب بیفتند

مدیــونیــم

  • من یک بسیجی ام

تصاویر دومین یادواره شهدای منطقه شهدای صفری

يكشنبه, ۱۹ مهر ۱۳۹۴، ۰۴:۱۳ ب.ظ

                                                     بسم رب الشهداء

دومین یادواره ی شهدای منطقه با یاری و عنایت خداوند و همت بچه های بسیجی محله برگزار شد.

در این یادواره ضمن گرامیداشت یاد وخاطره شهدا توسط گروه روایتگری میقات ظهور،حجت الاسلام احمدپناهیان نیز حضور داشته و در بزرگداشت مقام شهیدان سخنانی ایراد کردند...

در ابتدای این برنامه پس از قرائت قرآن کریم توسط یکی از قاریان نوجوان بسیجی و پخش سرود ملی کشور عزیزمان،گروهی از نوجوانان مسجدی به اجرای سرود پرداختند...

پایان بخش این برنامه پخش چند کلیپ بسیار زیبا و مداحی بود.

  • من یک بسیجی ام

مرام شهادت (داستان کوتاه)

سه شنبه, ۱۴ مهر ۱۳۹۴، ۰۴:۲۲ ب.ظ

عادت داشت پیشانی شهدا را ببوسد.

وقتی شهید شد بچه ها تصمیم گرفتند به تلافی آن همه محبت، پیشانی اورا غرق بوسه کنند.

پارچه را که کنار زدیم پیکر بی سر او، دل همه ی ما را آتش زد . . .
-------------------
پسرش که شهید شد،دلش سوخت...

آخه یادش رفته بود برای سیلی ای که تو بچگی بهش زده بود ،عذر خواهی کنه...

با خودش گفت"جنازه شو که اوردن صورتشو می بوسم"

آوردنش ... ولی ...

                                                   "سر نداشت"
-------------------

 آب آسایش گاه را قطع کردند. آب را جیره بندی کردیم. کل آبمان توی یک سطل بود. به    هرنفرپنج تا قاشق می رسید.

سهم آن روزرا خوردیم وخوابیدیم.                       

بیداربودم. خودم را زده بودم به خواب.

یکی بلند شد برود آب بخورد. به خودم گفتم « بی خیال. شتردیدی ندیدی. شاید طفلکی خیلی تشنه ش شده.

تا دم سطل هم رفت. نخورد. برگشت توی جاش خوابید.

  • من یک بسیجی ام